-
دوست دارم یه دنیا
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1387 17:23
دارم از لحظه ای مینویسم که پا به قلبم گذاشتی از لحظه ای که خیس شبنم حضورت شدم آن زمانی که چشمانم میزبان اشکهای بیقرارم گشت لحظه ای که شمعدانی نگاهم را نوازش کردی ... یادت هست؟؟ آن شبی را که برایم از خودت گفتی لرزش دستانم و گونه های ترم را چطور؟؟ وقتی شنوای سرنوشتت شدم ... شاهد غصه هایت ... چقدر برایم سخت بود شنیدن...
-
انتظار
چهارشنبه 23 مردادماه سال 1387 08:38
میخواهم غزل را برای پرواز بهانه کنم و پرواز را برای رسیدن به تو و تو را بهانه ی عشق و عشق را دلیل زندگی می خواهم بگریزم از این همه دل تنگی و دل واپسی از این همه دوری و جدایی برایم ترانه بخوان می خواهم با نوازش نوای پر مهر تو تمام غصه ها را به صلیب بکشم با آخرین غزل به سوی تو پر خواهم زد در انتظارم باش که در انتظار...
-
دوستت دارم...
سهشنبه 22 مردادماه سال 1387 18:04
براش بنویس دوستت دارم آخه میدونی آدما گاهی اوقات خیلی زود حرفهاشونو از یاد میبرن ولی یه نوشته , به این سادگیها پاک شدنی نیست . گرچه پاره کردن یک کاغذ از شکستن یک قلب هم ساده تره ولی تو بنویس .. تو ... بنویس . یه کبوتر همیشه باید عشق پرواز داشته باشه ، وگرنه اسیر میشه یه قناری باید به خوش آوازیش ایمان داشته باشه وگرنه...